روزگار
بلكه
ترك آرمانها و كمال مطلوبهاست كه ما را فرتوت و افتاده مي كند ...
بلكه
ترك آرمانها و كمال مطلوبهاست كه ما را فرتوت و افتاده مي كند ...
هر قــطره ی اشـــک امضای خداســـت ،
پای چشمهایی که آســمان در آنها خلاصه شده است ...
خدایا ! می دانم که نادانم به ذره ای از علم بیکرانت دانایم کن ...
بارالها ! زبانم در ستایش تو قاصر است به من زبانی عطا کن تا گوشه ای اندک از رحمت بیکرانت را سپاس گویم ،
به من زبانی ده که جز بر حمد تو گویا نگردد ...
خدایا ! یاری ام کن قلبم را از تمام کینه ها پاک نمایم که غیر از تو کسی بر این کار قادر نیست ...
خداوندا ! به من صبری ده که بر سیلی دشمنان بخندم و با خنجرهای دوستان به رقص آیم ...
خدایا ! شرکم را به یکتاییت ، ضعفم را به قدرتت ، جهلم را به علمت ، حماقتم را به حکمتت ،
گناهانم را به رحمتت ، عصیانم را به عزتت ، تیرگی دلم را به نورت ، بی حرمتی هایم را به قداستت ، تنگ دستی
و بخلم را به کرمت و ناسپاسی ام را به لطفت ببخش ...
خدایا ! به خیر و شر خود آگاه نیستم به علمت و به رحمتت هر آنچه خیر من در آن است بر من فرو فرست
و هر آنچه شری برای من در آن است از من دور گردان ...
خدایا ! به من یقینی ده که جز تو در هستی هیچ چیز نبینم ...
خدایا ! به من دلی ده که جز مهر تو در آن هیچ مهری را راه نباشد ...
خدایا ! به من قلبی ده که دوست داشته باشم هر آنچه آفریده ی توست ...
بارالها ! هر آنچه دارم از آن توست پس آنچه بر مصلحت من است بر زبانم جاری کن تا
از تو تمنایش کنم که خود بسیار نادانم ...
خدایا ! خواسته هایم بسیارند ولی هیچ چیز در قبال آنها ندارم ، تو از مخزن بی انتهای کرمت آنها را به من عطا کن ...
خداوندا ! آرامشی عطا فرما كه بپذیرم آنچه را كه نمیتوانم تغییر دهم ،
شهامتی كه تغییر دهم آنچه را كه میتوانم و دانشی كه تفاوت آن دو را بدانم ...
خداوندا ! با تمام آنچه تو به من عطا کردی می خوانمت پس دعایم را و دعای همه بندگانت را اجابت فرما ...
سلام دوستان خوب من
خیلی دوست دارم در مورد مادر مطلب بنویسم
ولی
عظمت عشق مادر و بزرگی مقام زن از یک طرف
و
حس عزیزانی که مادران خود را از دست داده اند مانع ام شد !
دوستتان دارم ...
باران گرم تابستان
وقتی كه قطره های
سنگين فرو ميافتد
برگ ، به قامت
به لرزه ميافتد ...
دل من نيز هر
بار
وقتی كه نامت
بر آن فرو ميافتد
اينسان به
لرزه ميافتد !
چشمان مخمور آهسته باز می شود و لبخندی ظریف بر لبان غنچه مثال نقش می بندد ...
درخشیدن ماه و شکفتن غنچه و چشمک ستاره و خنده ی برق و قهقهه ی کبک نمونه ای از لبخند لبان لعل است .
لبخند جلوه ی شادی و خرسندی است .
تبسم عشق و عاطفه ی خوابیده را بیدار می کند و دل را از امید سرشار می سازد .
پس از نگاه ، لبخند نخستین اعلان مهر و محبت است .
خداوند می خواست امواج عشق را نشان دهد لبخند را آفرید ...
هنگامی که ستاره ی عشق پاک در دل طلوع می کند سیمای تبسم از گوشه ی لب نمودار می شود .
تبسمی که بر کنج لبان گلگون نمودار می شود آیتی از حسن و طنازی را نشان می دهد ...
دوشیزه ای که با لبخندی ظریف چهره ی زیبا را آرایش می دهد به آرایش دیگری نیاز ندارد .
ای دختر پاک سرشت !!!
زنهار همه جا و با همه کس لبخند نکنی ! یک لبخند نا به هنگام مقدمه ی یک عمر تیره بختی است ...
عرفان نظرآهاری
مرا و والدین مرا و مومنان را روزی که حساب بر پا شود، ببخشای ...
آیه 41 سوره ی ابراهیم