چه باشکوه است

روزی که تحقیرها را خاک می کنیم

و غم ها از پای در می آیند

و دلتنگی برای همیشه خداحافظی می کند

دیگر این ما نیستیم که سخن می گوییم

دیگرانند که تکرارمان می کنند

و فراموش

چه روز باشکوهی است

روز خانه تکانی ما از ما

مرگ !

چه سرد و ساده

بر آستانه ایستاده ای !

پیش از آنکه داخل شوی

بگذار بخوابم

می خواهم آرام باشم

وقتی به آغوشم می کشی ...



( پدرم ! چهلمین روز وصال تو با معشوق است و فراقت با ما ... )