من ، به درد رسوخ در هیچ اجتماع برج زده ای نمی خورم

تمام قرارهای امروز ، چند دقیقه با تاخیر

به میزهای منتظر ، نیم خیز می شوم

از اولین ارتفاعی که بوی آزادی بدهد

سقوط ، یعنی بندبازی به جاذبه تحمیل شود

تا دنیا تنها چند قدم بیرون از درخود ریختگی هایش در جریان بماند ...

کتم را که بتکانم با رسمی ترین نقابم

برازنده ی انسان ها می شوم !