غزالي مي گويد: رسول خدا از همه ی مردم بخشنده تر بود . هيچ دينار و درهمى شب نزد او نمى ماند و اگر وجهى زياد مى آمد و كسى را پيدا نمى كرد كه آن مبلغ را به او برساند، به خانه نمى رفت تا آن را به نيازمندش برساند . از بيماران در دورترين نقطه ی شهر عيادت مى كرد.

با تهيدستان همنشين و با مستمندان هم خوراک مى شد و بر كسى ستم روا نمى داشت. هر كس از او معذرت مى خواست، عذرش را مى پذيرفت . هيچ مستمندى را به سبب بى چيزى و درماندگى اش تحقير نمى كرد و هيچ شاهى را به سبب سلطنتش اهميت نمى داد. براى هر دو در پيشگاه خدا يك نوع دعا مى كرد.  در ميدان نبرد به او عرض كردند: يا رسول اللّه ! چرا دشمنان را نفرين نمى فرمائيد؟ فرمود: همانا من براى رحمت و هدايت مبعوث شده ام نه براى نفرين ...

بر خلاف رهبرانى كه هنگام احساس خطر، اول جان خود را از حادثه به در مىی برند و پا به فرار می گذارند، پيامبر  اکرم در مكه ماندند و به برخى مسلمانان فرمان هجرت به حبشه را صادر فرمودند و به هنگام هجرت به مدينه نيز اول مسلمانان را فرستادند و بعد خودشان هجرت نمودند .

رفتار پيامبر اكرم با همنشينانش دائما خوشرو و خندان و سهل الخلق و ملايم بود. هرگز خشن و سنگدل و پرخاشگر و بدزبان و عيبجو و مديحه گر نبود. هر كس به در خانه ی او مى آمد، نوميد باز نمى گشت .
سه چيز را از خود رها كرده بود : 1- مجادله در سخن 2- پرگوئى  3- دخالت در كارى كه به او مربوط نبود .
سه چيز را در مورد مردم رها كرده بود : 1- كسى را مذمت نمى كرد. 2-كسي را سرزنش نمى كرد. 3- لغزشها و عيوب پنهانى مردم را جستجو نمى كرد.

هرگاه فرد غريبه با خشونت سخن مى گفت، تحمل مى كرد و به يارانش مى فرمود : هرگاه كسى را ديديد كه حاجتى دارد، به او عطا كنيد. هرگز كلام كسى را قطع نمى كرد تا سخنش پايان گيرد.