ملافه ؟
قرص خوردم تو را بخوابانم
قرص خوردم که در تو تب نکنم
چشم بستم که عمق فاجعه را
زیر پاشویه ها وجب نکنم
چشم بستم ، که دست برداری
من جنونم ، تبم ، خطر دارم
به جهنم ملافه ام مرگ است
به جهنم که بی پرستارم
ارتفاع تو را پریدم تا
دست از این پای خسته بردارم
به جهنم که دیگر از فردا
برگ ترحیم روی دیوارم
قرص خوردم تو را و در آتش
تاب می دادم استخوانم را
باز کن ! شیر گاز هم بِدَرَد
لاشه ی مانده از جهانم را
+ نوشته شده در ساعت توسط بشار
|