امروز روز شگفتی ست عزیز !

صبح با یاد دل انگیز تو از خواب برخاسته ام

دشت بوی علف تازه می دهد

و صدای روحانی چوپانی که با نواختن "نی" اسرار الهی را فاش می کند

زیبایی امروز را صد چندان کرده است ...

امروز روز تو است و امر ، امر توست !

یادم باشد وقتی که آمدی بر رد قدم هایت بوسه بکارم

بوسه ای که از دل آن یک گل سرخ بروید

گل سرخی که هر گلبرگش ؛ گلواژه ای از بهار با تو بودن است

حالا که عاشقانه می توانم دستهایم را از آینه عبور دهم ، دستم را بگیر !