روزی ما دوباره کبوترهای مان را پیدا خواهیم کرد

و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت

روزی که کمترین سرود

بوسه است

و هر انسانی

برای هر انسان

برادری ست

روزی که دیگر درهای خانه را نمی بندند

قفل

افسانه ای ست

و قلب

برای زندگی بس است

روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است

تا تو به خاطر آخرین شعر رنج جست و جوی قافیه نبرم

روزی که هر لب ترانه ای ست

تا کمترین سرود

بوسه باشد

روزی که تو بیایی برای همیشه بیایی

و مهربانی با زیبایی یکسان شود

روزی که با ما دوباره برای کبوترهای مان دانه بریزیم

و من آن روز را انتظار می کشم

حتی روزی

که دیگر

 نباشم ...

                                                                         احمد شاملو